Введение в Mana
«مانا، نمیتونی تا ابد فرار کنی. یه جایی باید باهاش مواجه شی. باید یه تصمیم سخت بگیری. یه تصمیم سرنوشتساز.»
مانا که برای فرار از زندگی نهچندانآرامش به زیرزمینی تاریک و نمو ر پناه برده، با پیامی مواجه میشود که زندگیاش را به کلی دگرگونمی سازد.
ممکن است بوی گلوگیاهها موقتاً بوی نای محیط را پوشش بدهد و همصح بتی با موش کوچولوی سفید، گهگاه احساس تنهایی مانا را کمکند؛ مخوف و رازآلود باز ک رده که با ورود به آن، دیگر برگشتی درکار نیست…
در کموز مانا و موشک میشوید و پابهپای شخصیتها تصمیمات سخت میگیرید، معما حلمیکنید و داستان را به روش خودتان پیش میبرید. به نظر شما مانا میتواند از پس مسئولیت بزرگی که به گردنش افتاده به خوبی بربیاید؟
مانا که برای فرار از زندگی نهچندانآرامش به زیرزمینی تاریک و نمو ر پناه برده، با پیامی مواجه میشود که زندگیاش را به کلی دگرگونمی سازد.
ممکن است بوی گلوگیاهها موقتاً بوی نای محیط را پوشش بدهد و همصح بتی با موش کوچولوی سفید، گهگاه احساس تنهایی مانا را کمکند؛ مخوف و رازآلود باز ک رده که با ورود به آن، دیگر برگشتی درکار نیست…
در کموز مانا و موشک میشوید و پابهپای شخصیتها تصمیمات سخت میگیرید، معما حلمیکنید و داستان را به روش خودتان پیش میبرید. به نظر شما مانا میتواند از پس مسئولیت بزرگی که به گردنش افتاده به خوبی بربیاید؟
Читать ещё